نویسنده: حیدر غلامی
شاید بسیاری از مردم جامعه ـ به خصوص برخی از تحصیلکردهها، روشنفکران و اکثریت روشنفکرمآبان ـ بنا به عللی، گمان میکنند که اسلامگرایی و ملیگرایی (ناسیونالیسم)* متعارض بوده و جمع آنها در یک فرد غیر ممکن است؛ و وجود یکی از آنها مستلزم نفی دیگری است. نمیتوان هم مسلمان بود و پایبند به برنامهی اسلام و هم ملیگرا و خواهان سعادت ملت و خدمتگزار آن.
بر اساس همین دیدگاه است که گاهگاهی با این سؤال مواجه میشویم که: شما کرد مسلمان هستید یا مسلمان کرد؟ در این نوشته صحت و سقم این پندار را به اختصار بررسی خواهیم کرد. نکتهی قابل توجهی که بسیاری از آن غافلند و عدهای نیز نسبت بدان تغافل میورزند، این است که: «ناسیونالیسم یک ایدئولوژی نیست... »
ناسیونالیسم (ملیگرایی) احساس محبت و علاقه به وطن و ملت و دغدغهی سعادت و سرافرازی آنهاست؛ که نسبت به فلسفه، ایدئولوژی و مکاتب فکری بیتفاوت میباشد؛ و نیازمند فلسفه و تفکری است که به وسیلهی آن سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... را در جامعه تنظیم نماید. اگر ناسیونالیسم جهانبینی و ایدئولوژی میبود، میبایستی تمام ناسیونالیستهای جهان یا حداقل تمام ناسیونالیستهای یک قوم یا ملت، دارای یک عقیده و جهانبینی میبودند. اما نه تنها چنین نیست بلکه در عمل هم میبینیم که این ناسیونالیستها، دارای ایدئولوژیهای مختلف و گاه متعارض (لیبرالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، اسلام و ...) میباشند. «با مشاهده و بررسی جنبشهای ناسیونالیستی در جهان، به وضوح در مییابیم که نهضتهای ناسیونالیستی در زمانها و مکانهای مختلف، ممکن است رنگهای ایدئولوژیکی بسیار متفاوتی به خود بگیرند... ناسیونالیسم از لحاظ ایدئولوژیک وضع آشفتهای دارد و خود را تقریباً به کابین تمام ایدئولوژیها در میآورد ».
واقعیت این است که «ویژگی و خصوصیت سیاسی ناسیونالیسم، خصوصیتی تعددی بوده و محتوای ایدئولوژیکی ثابتی ندارد. حرکتهای مختلف ناسیونالیستی میتوانند صاحب ایدئولوژیهای متفاوت و جداگانهای باشند. به عنوان نمونه «بین اسرائیل» در این رابطه میگوید: ناسیونالیسم دارای قالب و شکل سیاسی مشخصی نیست، اما میتواند به بخشی از هر نوع ایدئولوژی سیاسی تبدیل شود. به عنوان نمونه میتواند به بخشی از ایدئولوژی فاشیسم یا کمونیسم تبدیل شود».
ناسیونالیسم کردی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ و دارای ایدئولوژیهای مختلف و حتی متضادی میباشد. «در ابتدای دههی هشتاد هم ناسیونالیسم کردی**دارای حرکتی دینی میشود که اسلام را به مثابهی ایدئولوژی خود به کار میگیرد... از این زمان به بعد، اسلام دیگر تنها به عنوان سرمایهای رمزی[نمادین] نیست که در رهبران نمود یافته و برجسته باشد. بلکه به برنامهای سیاسی و اجتماعی تبدیل میشود که با ایدئولوژیهای حاکم میدان ناسیونالیسم کردی رقابت میکند ».
اسلام نقش مهم و غیر قابل انکاری در جوامع اسلامی دارد. دکتر محمد عابد جابری دربارهی نقش اسلام در این جوامع میگوید: «... نقش اسلام در تاریخ این جوامع، بسان نقش اقتصاد در مرحلهی کاپیتالیسم است؛ که اسلام، نقش آن زیر بنایی را دارد که پدیدههای رو بنایی بر آن بنیاد نهاده میشوند.»
اسلام در جامعهی مسلمان کردستان نیز، نقش و جایگاه ویژهای در روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی داشته و دارد. نیروی روحی صرف و رابطهای خصوصی بین فرد و خدا نبوده است، «بلکه نیرویی اجتماعی و ایدئولوژیکی بوده که تأثیری بزرگ بر قدرت سیاسی داشته است.»
پس از شکلگیری ناسیونالیسم ترک و عرب و همچنین فارس (در دورهی پهلوی) ملت مسلمان کرد تحت سلطهی آنان، برای نجات از ستم این ناسیونالیستهای افراطی، قیام و مبارزهی آزادیخواهانه و حقطلبانهاش را آغاز کرد.
با نگاهی گذرا به این مبارزات به وضوح در مییابیم که تا دههی پنجاه قرن بیستم اکثریت قریب به اتفاق طلایهداران و رهبران آنها، پیشوایان دینی بودهاند. هیچ کس نمیتواند رهبری دینی و ملی بزرگانی چون شیخ عبیدالله نهری، شیخ محمود نهمر، شیخ سعید پیران، شیخ عبدالسلام بارزانی، قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی را انکار نماید. بزرگانی که علمدار مبارزه با ستم و بیداد و دستیابی ملت کرد به حقوق انسانی و ملی خود بودند.
موضعگیری و حرکتی که به گفتهی مسعود محمد «ناشی و بر گرفته از باور و عقیدهای مؤمنانه بود و متکی به رهنمودهای اسلام، در زمینههای انسانی و عدالت اجتماعی و...»
این افراد دغدغهی دین و ملت را داشتند؛ و این امر در گفتار و رفتارشان هویدا بود؛ که به عنوان نمونه، چند مورد را به اختصار ذکر خواهیم کرد.
الف ـ شیخ محمود نهمر در شمارهی اول روزنامهی « بانگی حق» میگوید: « هدف و غایت ما سعادت و سلامت اسلام و قوم نجیب کرد است. ما با دو رابطه برادر هم محسوب میشویم: اولاٌ مسلمانیم؛ و ثانیاً، کرد. این دو رابطه آنچنان ما را یک دل و یک هدف کرده است که هیچ کس و به هیچ نحوی ما را از هم جدا نخواهد کرد... تا آخرین نفس جهت استخلاص و استعلای اسلام و ملت کرد، با عزم و ایمانی راسخ تلاش کرده و توان خود را به کار میگیریم...»
ب ـ به گفتهی ملا قادر مدرسی از بنیانگذاران جمعیت «ژـ کاف»*** (کۆمهڵهی ژیانهوهی کوردستان) این جمعیت، « جمعیتی کاملاً مذهبی ـ ملی بود... مرامنامه و اساسنامهاش مطابق دستورات دین مبین اسلام تنظیم گردید... »
مجلهی «نیشتمان» که دیدگاهها و مواضع رسمی « ژ ـ کاف » را بیان میکرد، در پاسخ به عدهای که جمعیت را دارای تفکرات مارکسیستی معرفی میکردند، این بند از مرامنامهی جمعیت را ذکر کرده بود که: « جمعیت ژـ کاف بر مبنای چهار ستون اسلامیت، کوردایهتی، مدنیت و صلح و آشتی خواهی بنیان نهاده شده است؛ و تمام قوانین و نظامنامههایش با شریعت مقدس اسلام تطبیق داده میشوند، آنگاه به کار گرفته خواهند شد.»
همچنین در بند هفتم مرامنامهی آن آمده است: « به خاطر مسلمان بودن اکثریت ملت کرد، جمعیت در کردستان تنها دین مقدس اسلام را به رسمیت میشناسد؛ و برای ترویج شریعت پاک اسلام و متحقق شدن برنامههایش تلاش خواهد کرد »
ج ـ در روزنامهی کردستان در مطلبی تحت عنوان «هدیهی قرآن به جناب پیشوا [قاضی محمد] » نوشتهی قادر مدرسی چنین آمده است: « کردها ملتی مسلمانند و قانون اساسی آنان قرآن میباشد و میخواهند مطابق آن زندگی کنند. به همین دلیل بر اساس مصوبهی هیأت مرکزی حزب دمکرات کردستان مقرر گردید، هدیهای ویژه که بیانگر عقاید و احساسات درونی کردها باشد... به پیشوا تقدیم گردد... پس از تفکر و اندیشهی بسیار، به این نتیجه رسیدند: یک جلد قرآن مجید، که مایهی سعادت و خوشبختی انسان است، به همراه دو سجاده که از آثار اسلامی بوده و مناسب پیشوا هستند ـ بخصوص که ایشان از خانوادهای است که دویست سال است در مسند قضاوت بر اساس دستورات قرآن امور دین و دنیای مردم را سر و سامان دادهاند ـ به وی هدیه داده شود... آقای حیدری [ عضو کمیتهی مرکزی حزب ] قرآن مجید... و دو سجاده را در دست گرفت و پیشاپیش هیأت مرکزی حزب ... به حضور پیشوا رسیدند. آقای حیدری با احترامی بسیار ... [آنها] را روی میز پیشوا قرار داد و گفت: از خداوند خواهانم این قرآن یار و یاور دین و [قیامت] تان باشد. پیشوا در نهایت تعظیم و احترام، کلام باری را گرفت و گفت: امروز برای ملت کرد گرانبهاتر و گرامیتر از قرآن وجود ندارد؛ قرآن را میپذیرم و دو سجاده را به حزب هدیه میدهم. سپس آقای غنی خسروی گفت: چیزی با ارزشتر و عظیمتر از قرآن نداشتیم که به پیشوا تقدیم کنیم؛ به همین خاطر آن را تقدیم نمودیم. »
قاضی محمد در حضور جمع کثیری از مردم مهاباد در یکی از مساجد این شهر اظهار داشت: «ما دو وظیفهی بزرگ بر عهده داریم: اول، وظیفهی دینی و اسلامی، که لازم است با نیکوترین روش آنها را ترویج و ادامه دهیم؛ دوم: وظیفهی ملی، که بایستی به نام یک ملت از حقوق خود پشتیبانی و دفاع کنیم و برای دستیابی به این هدف، آشتی و اتحاد بر ما واجب است.»
این بزرگواران نماد بارز مسلمانان ملیگرایی بودند که دارای دغدغهی دین و ملت بودند. کسانی که در عین التزام به اسلام، با استمداد از آموزههای قرآن و سنت، نسبت به رنجها و گرفتاریهای ملت بیتفاوت نبوده و پیشاپیش مردم جهت رفع ستم و دستیابی به حقوق انسانی و ملی خود، تلاش میکردند. این رهبران بدون اراده و اختیار خود « کرد» زاده شدند، سپس با آگاهی و رغبت دین اسلام را برگزیدند و با آموزههایش به کرد خدمت کردند؛ و خدمت به اسلام و ترویج آن را خدمت به کرد میدانستند. به صورت عملی ثابت کردند که بین کرد بودن و مسلمان بودنشان هیچ تعارضی وجود ندارد. بنا بر آنچه که ذکر شد مسلمان بودن و در عین حال ملیگرا بودن ـ به دور از هر گونه انحراف به سوی افراط یا تفریط، انحراف به طرف افراط، که «عصبیت» معیار گردد، چنانکه برای دیگران، آرزوی شر شود. و یا حق غیر در برابر باطل هموطن یا هم ملت محکوم گردد و ... یا به طرف تفریط، چنانکه به گرفتاریها و خطاها و مظلومیتهای ملت خود بیاعتنایی شود؛ تا آن درجه که شخص خود هم به ملتش، مادی یا معنوی ضرر برساند و تا آنجا که به خاطر مال یا مقام سرابآسای چهار روز مفروض عمر دنیا، وطنش را و ملتش به دشمنان بفروشد. »
نه تنها با هم متعارض نیستند، بلکه عدم بیتفاوتی نسبت به رنجها و گرفتاریهای مردم و خدمت دلسوزانه به وطن و ملت، وظیفه و تکلیف هر فرد مسلمانی است. «امام حسن البنا» در این رابطه میگوید: « همانا اسلام این را فرض و واجب کرده و راه گریزی از آن نیست که: هر فرد مسلمانی برای خیر، منفعت و سعادت [ملت] و وطنش تلاش نماید... و در این کار بر اساس قرابت و همجواری، ابتدا نزدیکتر و سپس نزدیک را ترجیح دهد... بر هر فرد مسلمانی واجب است، به وطنی که در آن رشد کرده است خدمت کند. به همین سبب مسلمان، وطن دوستترین فرد است و بیشترین خیر و منفعت را برای وطن دارد. زیرا این کار از جانب پروردگار بر او فرض و واجب گردیده است. »
بزرگوارانی که در این نوشته بدانها اشاره شد، نمونههای بارز چنین مسلمانانی بودند، که این وظیفه را به نیکی ادا کردند. ملیگرایی با شعار دادن، انتخاب نام یا پسوند ملی برای احزاب و ... به اثبات نمیرسد و در جنگ مسلحانه خلاصه نمیشود؛ بلکه با خدمت صادقانه در تمامی زمینهها و تلاش برای نهادینه کردن و ترویج عدالت و حقوق مدنی و شهروندی در جامعه به اثبات میرسد. هر فرد، گروه و حزبی با هر تفکر و عقیدهای که در این راستا گام بردارد، ملیگرا میباشد. بنابراین محدود و منحصر کردن ملیگرایی به یک عقیده و طرز تفکر ـ مثلا سکولاریسم یا ... ـ و متهم کردن دیگران و محروم کردن مردم از خدمات آنها، نه تنها کاری غیر منطقی و نامعقول میباشد، بلکه به ضرر منافع و مصالح ملت هم میباشد. به امید روزی که تمام افراد، گروهها و احزاب با هر ایده و عقیدهای، ملیگرایی خود را به صورت عملی در قالب خدمت به اثبات برسانند و خواهان افزایش روز افزون خدمتگذاران ملت باشند؛ و از جنگ و نزاع ایدئولوژیکی در زیر نقاب و پردهی ملیگرایی و کوردایهتی بپرهیزند.
*ـ منظور ناسیونالیسم متعادل و دور از افراط و تفریط میباشد. ناسیونالیسمی که عبارت است از: محبت و علاقه به وطن و ملت، عدم بی تفاوتی نسبت به رنجها و مشکلات مردم و خدمت دلسوزانه به آنها.
**ـ اشاره به حزب اتحاد اسلامی کردستان (یهکگرتوو) در کردستان عراق میباشد.
***اولین جمعیت یا حزب دارای مرامنامه و اساسنامه در کردستان ایران که در 25 مرداد ماه 1321 در مهاباد تاسیس گردید.
منابع و مآخذ:
1. دائرة المعارف ناسیونالیسم، ج اول، ص/239
2. دائرة المعارف ناسیونالیسم، ج اول، ص/229
3. ناسیۆنالیزم و سهفهر (کورد له دیاسپورا)، مهریوان وریا قانع، له بڵاوکردنهوهی نێوهندی رهههند، سلێمانی 2005، ل/116
4. ناسیۆنالیزم و سهفهر (کورد له دیاسپورا)، مهریوان وریا قانع، له بڵاوکردنهوهی نێوهندی رهههند، سلێمانی 2005، ل/148
5. ناسیۆنالیزم و سهفهر (کورد له دیاسپورا)، مهریوان وریا قانع، له بڵاوکردنهوهی نێوهندی رهههند، سلێمانی 2005، ل/146
6. ناسیۆنالیزم و سهفهر (کورد له دیاسپورا)، مهریوان وریا قانع، له بڵاوکردنهوهی نێوهندی رهههند، سلێمانی 2005، ل/146
7. به ئایدیۆلۆژیا کردنی ئایین، عومهر عهلی غهفور، ل/96
8. چهند لاپهڕهیێک له مێژووی رۆژنامهوانی کوردی (ساڵانی نێوان دوو جهنگی جیهانی)، بهرگی دوهم، نۆشیروان موستهفا ئهمین، چاپخانهی شفان 2002، ل/234ـ 237
9. تاریخ مهاباد، سید محمد صمدی، انتشارات رهرو مهاباد، چاپ اول1377،ص/108 و 107
10. گۆفاری نیشتمان،ژماره 5، ساڵی یهکهم رێبهندانی 1323،(نیشتمان، ئاماده کردنی عهلی کهریمی، بنکهی ژین 2008)
11. گۆفاری نیشتمان،ژماره 6، ساڵی یهکهم رهشهمهی 1323،(نیشتمان، ئاماده کردنی عهلی کهریمی ، بنکهی ژین 2008)
12. رۆژنامهی کوردستان، ژماره14، چوارشهمه 24ی رێبهندانی 1324
13. چهند لاپهڕیێک له ژیانی سیاسیی مامۆستا شێخ عیزهدینی حوسهینی، ئاماده کردن و وهرگێڕانی له فارسییهوه حهکیم مهلا ساڵح،چاپی یهکهم سلێمانی 2009، ل/110ـ 111
14. کاک احمد مفتی زاده، نامه مورخهی 22/10/1370
15. بررسی ناسیونالیسم از دیدگاهی تاریخی و اسلامی، حیدر غلامی، انتشارات افق علم، چاپ اول 1384، ص/80
نظرات
کا حهیدهر دستتان درد نکند، استفاده بردیم.